فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 89
يا رب سببي ساز که يارم به سلامت ، بازآيد و برهاندم از بند ملامت خاک ره آن يار سفرکرده بياريد ، تا چشم جهان بين کنمش جاي اقامت فرياد که از شش جهتم راه ببستند ، آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت امروز که در دست توام مرحمتي کن ، فردا که شوم خاک چه سود اشک ندامت اي آن که به تقرير و بيان دم زني از عشق ، ما با تو نداريم سخن خير و سلامت درويش مکن ناله ز شمشير احبا ، کاين طايفه از کشته ستانند غرامت در خرقه زن آتش که خم ابروي ساقي ، بر مي شکند گوشه محراب امامت حاشا که من از جور و جفاي تو بنالم ، بيداد لطيفان همه لطف است و کرامت
کوته نکند بحث سر زلف تو حافظ
،
پيوسته شد اين سلسله تا روز قيامت
تعبیر:
از گرفتاری هایی که به تو روی آورده نگران و مأیوس نباش. سعی کن تا خود را از چنگ گرفتاریها برهانی. با دست روی دست گذاشتن به هیچ جا نمی رسی.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 198
گفتم کي ام دهان و لبت کامران کنند ، گفتا به چشم هر چه تو گويي چنان کنند گفتم خراج مصر طلب مي کند لبت ، گفتا در اين معامله کمتر زيان کنند گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه ، گفت اين حکايتيست که با نکته دان کنند گفتم صنم پرست مشو با صمد نشين ، گفتا به کوي عشق هم اين و هم آن کنند گفتم هواي ميکده غم مي برد ز دل ، گفتا خوش آن کسان که دلي شادمان کنند گفتم شراب و خرقه نه آيين مذهب است ، گفت اين عمل به مذهب پير مغان کنند گفتم ز لعل نوش لبان پير را چه سود ، گفتا به بوسه شکرينش جوان کنند گفتم که خواجه کي به سر حجله مي رود ، گفت آن زمان که مشتري و مه قران کنند
گفتم دعاي دولت او ورد حافظ است
،
گفت اين دعا ملايک هفت آسمان کنند
تعبیر:
به مراد و مقصود خود خواهی رسید. با دوستان و بزرگان با تجربه چاره اندیشی کن تا با راهنمایی آنها زودتر به مقصود برسی. تردید و شک را از خود دور کن. در راه عشق ثابت قدم و استوار باش.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 83
گر ز دست زلف مشکينت خطايي رفت رفت ، ور ز هندوي شما بر ما جفايي رفت رفت برق عشق ار خرمن پشمينه پوشي سوخت سوخت ، جور شاه کامران گر بر گدايي رفت رفت در طريقت رنجش خاطر نباشد مي بيار ، هر کدورت را که بيني چون صفايي رفت رفت عشقبازي را تحمل بايد اي دل پاي دار ، گر ملالي بود بود و گر خطايي رفت رفت گر دلي از غمزه دلدار باري برد برد ، ور ميان جان و جانان ماجرايي رفت رفت از سخن چينان ملالت ها پديد آمد ولي ، گر ميان همنشينان ناسزايي رفت رفت
عيب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه
،
پاي آزادي چه بندي گر به جايي رفت رفت
تعبیر:
در طریق دوستی و محبت باید سختی ها و ملامت ها را تحمل کرد. راه رسیدن به هدف ناهموار و سخت است. با صبر و شکیبایی همه ی رنج ها و حسرت ها را می توان از بین برد. نباید سعی و تلاش را رها کنی.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 232
بر سر آنم که گر ز دست برآيد ، دست به کاري زنم که غصه سر آيد خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد ، ديو چو بيرون رود فرشته درآيد صحبت حکام ظلمت شب يلداست ، نور ز خورشيد جوي بو که برآيد بر در ارباب بي مروت دنيا ، چند نشيني که خواجه کي به درآيد ترک گدايي مکن که گنج بيابي ، از نظر ره روي که در گذر آيد صالح و طالح متاع خويش نمودند ، تا که قبول افتد و که در نظر آيد بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر ، باغ شود سبز و شاخ گل به بر آيد
غفلت حافظ در اين سراچه عجب نيست
،
هر که به ميخانه رفت بي خبر آيد
تعبیر:
دل به لذت زودگذر دنیوی نبند. بلندپرواز نباش. اراده ای قوی می تواند تو را به آرزوهایت برساند. به خداوند توکل کن و از او مدد بجوی تا آرامش خاطر داشته باشی.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 309
عشقبازي و جواني و شراب لعل فام ، مجلس انس و حريف همدم و شرب مدام ساقي شکردهان و مطرب شيرين سخن ، همنشيني نيک کردار و نديمي نيک نام شاهدي از لطف و پاکي رشک آب زندگي ، دلبري در حسن و خوبي غيرت ماه تمام بزمگاهي دل نشان چون قصر فردوس برين ، گلشني پيرامنش چون روضه دارالسلام صف نشينان نيکخواه و پيشکاران باادب ، دوستداران صاحب اسرار و حريفان دوستکام باده گلرنگ تلخ تيز خوش خوار سبک ، نقلش از لعل نگار و نقلش از ياقوت خام غمزه ساقي به يغماي خرد آهخته تيغ ، زلف جانان از براي صيد دل گسترده دام نکته داني بذله گو چون حافظ شيرين سخن ، بخشش آموزي جهان افروز چون حاجي قوام
هر که اين عشرت نخواهد خوشدلي بر وي تباه
،
وان که اين مجلس نجويد زندگي بر وي حرام
تعبیر:
زندگی خوش و خرمی در پیش داری. قدر خانواده ی مهربان و فداکار خود را بدان و به آنچه که داری قانع باش. به خاطر آرزوهای مادی و دست نیافتنی، سعادت زندگی خود را بر هم مزن.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 458
اي دل آن دم که خراب از مي گلگون باشي ، بي زر و گنج به صد حشمت قارون باشي در مقامي که صدارت به فقيران بخشند ، چشم دارم که به جاه از همه افزون باشي در ره منزل ليلي که خطرهاست در آن ، شرط اول قدم آن است که مجنون باشي نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن ، ور نه چون بنگري از دايره بيرون باشي کاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش ، کي روي ره ز که پرسي چه کني چون باشي تاج شاهي طلبي گوهر ذاتي بنماي ، ور خود از تخمه جمشيد و فريدون باشي ساغري نوش کن و جرعه بر افلاک فشان ، چند و چند از غم ايام جگرخون باشي
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر اين است
،
هيچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشي
تعبیر:
اگر با چشم باز به وقایع اطراف خود دقت کنی به جایی خواهی رسید. سهل انگاری و غفلت را از خود دور کن. اگر می خواهی به نتیجه برسی، باید شایستگی خود را ثابت کنی و از مشکلات راه هراسی به دل راه ندهی. آدمی بی نیاز و دریادل باش. در طلب مال و منال دنیا، خود را به زحمت نینداز زیرا ارزش آن را ندارد.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 149
دلم جز مهر مه رويان طريقي بر نمي گيرد ، ز هر در مي دهم پندش وليکن در نمي گيرد خدا را اي نصيحتگو حديث ساغر و مي گو ، که نقشي در خيال ما از اين خوشتر نمي گيرد بيا اي ساقي گلرخ بياور باده رنگين ، که فکري در درون ما از اين بهتر نمي گيرد صراحي مي کشم پنهان و مردم دفتر انگارند ، عجب گر آتش اين زرق در دفتر نمي گيرد من اين دلق مرقع را بخواهم سوختن روزي ، که پير مي فروشانش به جامي بر نمي گيرد از آن رو هست ياران را صفاها با مي لعلش ، که غير از راستي نقشي در آن جوهر نمي گيرد سر و چشمي چنين دلکش تو گويي چشم از او بردوز ، برو کاين وعظ بي معني مرا در سر نمي گيرد نصيحتگوي رندان را که با حکم قضا جنگ است ، دلش بس تنگ مي بينم مگر ساغر نمي گيرد ميان گريه مي خندم که چون شمع اندر اين مجلس ، زبان آتشينم هست ليکن در نمي گيرد چه خوش صيد دلم کردي بنازم چشم مستت را ، که کس مرغان وحشي را از اين خوشتر نمي گيرد سخن در احتياج ما و استغناي معشوق است ، چه سود افسونگري اي دل که در دلبر نمي گيرد من آن آيينه را روزي به دست آرم سکندروار ، اگر مي گيرد اين آتش زماني ور نمي گيرد خدا را رحمي اي منعم که درويش سر کويت ، دري ديگر نمي داند رهي ديگر نمي گيرد
بدين شعر تر شيرين ز شاهنشه عجب دارم
،
که سر تا پاي حافظ را چرا در زر نمي گيرد
تعبیر:
ریا و دروغ را رها کن تا اعتماد مردم را جلب کنی. صداقت و درستی را پیشه ی خود ساز تا بهتر به هدف خود دست یابی. دوستان و ناصحان خیراندیش را از خود نرنجان زیرا در هر کار به کمک فکری دیگران احتیاج پیدا می کنی.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 482
اي دل به کوي عشق گذاري نمي کني ، اسباب جمع داري و کاري نمي کني چوگان حکم در کف و گويي نمي زني ، باز ظفر به دست و شکاري نمي کني اين خون که موج مي زند اندر جگر تو را ، در کار رنگ و بوي نگاري نمي کني مشکين از آن نشد دم خلقت که چون صبا ، بر خاک کوي دوست گذاري نمي کني ترسم کز اين چمن نبري آستين گل ، کز گلشنش تحمل خاري نمي کني در آستين جان تو صد نافه مدرج است ، وان را فداي طره ياري نمي کني ساغر لطيف و دلکش و مي افکني به خاک ، و انديشه از بلاي خماري نمي کني
حافظ برو که بندگي پادشاه وقت
،
گر جمله مي کنند تو باري نمي کني
تعبیر:
چرا مردد و دو دل هستی؟ کاری را که نیت کرده ای انجام بده تا موفق شوی. از مصائب و مشکلات، نگران و هراسان نشو. هیچ کاری بدون سعی و تلاش و بدون تحمل رنج و سختی به نتیجه نمی رسد. پس دل به دریا بزن و شروع به کار کن.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 266
دلم رميده لولي وشيست شورانگيز ، دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آميز فداي پيرهن چاک ماه رويان باد ، هزار جامه تقوا و خرقه پرهيز خيال خال تو با خود به خاک خواهم برد ، که تا ز خال تو خاکم شود عبيرآميز فرشته عشق نداند که چيست اي ساقي ، بخواه جام و گلابي به خاک آدم ريز پياله بر کفنم بند تا سحرگه حشر ، به مي ز دل ببرم هول روز رستاخيز فقير و خسته به درگاهت آمدم رحمي ، که جز ولاي توام نيست هيچ دست آويز بيا که هاتف ميخانه دوش با من گفت ، که در مقام رضا باش و از قضا مگريز
ميان عاشق و معشوق هيچ حائل نيست
،
تو خود حجاب خودي حافظ از ميان برخيز
تعبیر:
زندگی بدون عشق، پوچ و تو خالی و غیر قابل تحمل است. دوستان خود را بیازما تا میزان صدق و درستی آنها بر تو مسلم شود. با کسانی که ادعای دوستی و محبت دارند معاشرت نکن. به آنچه داری قانع باش و زیاده طلبی را رها کن. غرور و خودخواهی را از خود دور کن.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 316
زلف بر باد مده تا ندهي بر بادم ، ناز بنياد مکن تا نکني بنيادم مي مخور با همه کس تا نخورم خون جگر ، سر مکش تا نکشد سر به فلک فريادم زلف را حلقه مکن تا نکني دربندم ، طره را تاب مده تا ندهي بر بادم يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم ، غم اغيار مخور تا نکني ناشادم رخ برافروز که فارغ کني از برگ گلم ، قد برافراز که از سرو کني آزادم شمع هر جمع مشو ور نه بسوزي ما را ، ياد هر قوم مکن تا نروي از يادم شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه ، شور شيرين منما تا نکني فرهادم رحم کن بر من مسکين و به فريادم رس ، تا به خاک در آصف نرسد فريادم
حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روي
،
من از آن روز که دربند توام آزادم
تعبیر:
در هر کاری میانه روی پیشه کن و دقت عمل داشته باش. به فکر دوستان خود باش و آنان را از یاد نبر تا در روزگار تنگدستی و نیاز به کمک تو بشتابند. خود را از پند و اندرز بزرگان بی نیاز ندان و غرور و تکبر را کنار بگذار.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 187
دلا بسوز که سوز تو کارها بکند ، نياز نيم شبي دفع صد بلا بکند عتاب يار پري چهره عاشقانه بکش ، که يک کرشمه تلافي صد جفا بکند ز ملک تا ملکوتش حجاب بردارند ، هر آن که خدمت جام جهان نما بکند طبيب عشق مسيحادم است و مشفق ليک ، چو درد در تو نبيند که را دوا بکند تو با خداي خود انداز کار و دل خوش دار ، که رحم اگر نکند مدعي خدا بکند ز بخت خفته ملولم بود که بيداري ، به وقت فاتحه صبح يک دعا بکند
بسوخت حافظ و بويي به زلف يار نبرد
،
مگر دلالت اين دولتش صبا بکند
تعبیر:
با امید به خدا کارهایت آسان و هموار می شود. بهتر است که ناامید نباشی. اراده ی خود را محکم کن. به امید کمک دیگران ننشین و فریب ریاکاران را نخور. عقل خود را به کار گیر.
فال حافظ روزانه جمعه 31 فروردین 1403 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 298
مقام امن و مي بي غش و رفيق شفيق ، گرت مدام ميسر شود زهي توفيق جهان و کار جهان جمله هيچ بر هيچ است ، هزار بار من اين نکته کرده ام تحقيق دريغ و درد که تا اين زمان ندانستم ، که کيمياي سعادت رفيق بود رفيق به مومني رو و فرصت شمر غنيمت وقت ، که در کمينگه عمرند قاطعان طريق بيا که توبه ز لعل نگار و خنده جام ، حکايتيست که عقلش نمي کند تصديق اگر چه موي ميانت به چون مني نرسد ، خوش است خاطرم از فکر اين خيال دقيق حلاوتي که تو را در چه زنخدان است ، به کنه آن نرسد صد هزار فکر عميق اگر به رنگ عقيقي شد اشک من چه عجب ، که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقيق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
،
ببين که تا به چه حدم همي کند تحميق
تعبیر:
دوست یکرنگ و صدیق، بهترین نعمت دنیا است. دوستان خوب دیر به دست می آیند و زود از دست خواهند رفت، بنابراین مراقب باش تا با غرور و خودپسندی، دوستان را از خود نرنجانی زیرا در زندگی به وجود آنها نیاز خواهی داشت.